loading...
bazdid4u

27

bazdid4u بازدید : 26 دوشنبه 18 فروردین 1393 نظرات (0)

یه پنجره با یه قفس ، یه حنجره بی هم نفس

سهم من از بودن تو ، یه خاطرس همین و بس

تو این مثلث غریب ، ستاره ها رو خط زدم

دارم به آخر می رسم ، از اونور شب اومدم

یه شب که مثل مرثیه ، خیمه زده رو باورم

میخوام تو این سکوت تلخ ، صداتو از یاد ببرم

بزار کوله بارم روشونه شب بزارم

باید که از اینجا برم ، فرصت موندن ندارم

داغ ترانه تو دلم ، شوق رسیدن تو تنم

تو حجم سرد این قفس ، منتظر پر زدنم

من از تبار غربتم ، از آرزو های محال

قصه ما تموم شده ، با یه علامت سوال

بزار کوله بارم روشونه شب بزارم

باید که از اینجا برم ، فرصت موندن ندارم

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 43
  • کل نظرات : 8
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 14
  • باردید دیروز : 9
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 52
  • بازدید ماه : 49
  • بازدید سال : 952
  • بازدید کلی : 3,156